پارساپارسا، تا این لحظه: 18 سال و 8 ماه سن داره

شاه پارسا

مــــادربزرگ

تعطیلات از ده خرداد تا اول مهر حدود ٩٢٥ روز است که قرار شد ٢٥ روز از اونو خونه مامان بزرگ بگذرونی مادربزرگت با اینکه سفر براش خیلی آسون نبود ولی برای بردن تو اومد اینجا و بعد از یکهفته تو رو با خودش برد خونشون !‌ سفر با قطار رو در کنار مادر بزرگ خیلی دوست داری و از اینکه شور و هیجان داره لذت میبری هنوز از راه نرسیده عموت برای بردنت به باغ میاد و تو توی پوست خودت نمیگنجی ! اصلا انگار نه انگار خسته هستی و تازه از راه رسیدی ، با اشتیاق زیاد میری باغ تا شنا کنی و لباس شنا رو هم فراموش نمیکنی ولی از اینکه مادر بزرگ امسال توی خونه کامپیوتر نداره خیلی ناراحتی و زود تر از معمول حوصله ات سر میره و نمیدونی چکار کنی ؟ از این ن...
19 آبان 1392

کلاس ژیمناستیک

کلاس ورزش هم امسال ماجرایی داشت سال قبل کاراته رفتی ولی امسال ساعتش خیلی دیر بود از ٨:٣٠ تا ١٠ شب . خیلی دوست داشتی برگردی همون ژیمناستیک که سالهای قبل میرفتی ولی من هنوزم کاراته را ترجیح میدادم . برای همین اول کلی گشتیم تا جایی پیدا کنیم که هم نزدیک و هم خوب باشه و ساعتشم مناسب باشه ولی پیدا نکردیم . بنابراین به نفع تو من کنار رفتم و دوباره برگشتی به ژیمناستیک . البته همون جلسه اول به خاطر آمادگی بدنیت به یک درجه بالاتر ارتقاء یافتی   ...
1 آبان 1392

کلاس ســـوم

واقعا شروع مدرسه اونم همراه با شروع درسهای من ! یکم گیج کننده است و اصلا نمیدونم این ماه چطور گذشت ! معلم توقع داره همه چی عالی باشه ، وسایل تکمیل و تکالیف بی کم و کاست ! یه روز کتابتو توی کمدش جا گذاشته بود وقتی ازش خواستی به بچه ها بگه ! قبول نکرده و گفته : به من ربطی نداره ! ما هم توی خونه هر چی گشتیم پیدا نکردیم و ناراحت بودیم ! اونوقت فردا از کمد خودش در اومده ! ولی خوب نمیشه چیزی بهشون گفت !یعنی فایده ای هم نداره ! یه روزم من تکالیف جمعه ات را از کیفت در آوردم ؛ فکر کردم بررسی کرده ... ولی نگو هنوز امضاء نکرده بود و فردا تنبیه شده بودی که خیلی ناراحت شدم یه روز با دوستات رفتین اردو که اتفاقا هوا ابری بود   وهمکارم گ...
1 آبان 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شاه پارسا می باشد